چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه احساس نیاز به کنترل دارند؟ 19 نکته
نیاز به کنترل در روابط عاشقانه، پدیدهای پیچیده با ریشههای مختلف است. این تمایل میتواند به اشکال گوناگونی ظاهر شود، از حسادت و محدود کردن آزادی طرف مقابل گرفته تا تصمیمگیریهای یکطرفه و تلاش برای تغییر شخصیت او. درک دلایل پشت این رفتار، گامی مهم در جهت حل این مشکل و داشتن روابط سالمتر است.
در این پست وبلاگ، 19 نکته دربارهی دلایل احتمالی احساس نیاز به کنترل در روابط عاشقانه را بررسی میکنیم:
- ✳️
ترس از دست دادن:
این ترس میتواند ناشی از تجربههای قبلی طرد شدن یا رها شدن باشد. - ✳️
عدم اعتماد به نفس:
فرد ممکن است به توانایی خود در حفظ رابطه شک داشته باشد. - ✳️
تصورات غیرواقعی از عشق:
کاملا مطلوبگرایی بیش از حد و انتظارات غیرمنطقی میتواند منجر به تلاش برای کنترل طرف مقابل شود. - ✳️
تجربههای کودکی:
تربیت در یک محیط کنترلگر یا ناامن میتواند این رفتار را در بزرگسالی ایجاد کند. - ✳️
مشکلات روانی:
اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) یا اختلال شخصیت مرزی (BPD) میتوانند در این امر نقش داشته باشند. - ✳️
حسادت:
احساس حسادت شدید و غیرمنطقی میتواند فرد را به سمت کنترل طرف مقابل سوق دهد. - ✳️
نیاز به تایید:
فرد ممکن است برای احساس ارزشمندی به تایید و توجه مداوم طرف مقابل نیاز داشته باشد. - ✳️
ترس از صمیمیت:
پارادوکسیکال به نظر میرسد، اما گاهی اوقات نیاز به کنترل، پوششی برای ترس از صمیمیت واقعی است. - ✳️
عدم مهارت در برقراری ارتباط:
فرد ممکن است به جای گفتگو و حل مسئله، سعی کند با کنترل، خواستههای خود را عملی کند. - ✳️
باورهای جنسیتی:
باورهای سنتی و نابرابر در مورد نقشهای زن و مرد در رابطه میتواند منجر به تلاش برای کنترل شود.
- ✳️
ترس از آسیبپذیری:
فرد ممکن است از نشان دادن ضعفها و نیازهای خود بترسد و به جای آن، سعی کند کنترل را در دست بگیرد. - ✳️
نبود مرزهای شخصی:
ناتوانی در تعیین مرزهای سالم و احترام به مرزهای طرف مقابل. - ✳️
سوء استفادههای قبلی:
قربانی شدن در روابط سوء استفادهگر قبلی میتواند باعث شود فرد برای محافظت از خود، به کنترل متوسل شود. - ✳️
مشکلات حل نشده در رابطه:
وجود مشکلات حل نشده و نارضایتیهای انباشته شده میتواند منجر به تلاش برای کنترل شود. - ✳️
نیاز به قدرت:
فرد ممکن است از کنترل دیگران برای احساس قدرت و برتری استفاده کند. - ✳️
الگوبرداری:
تقلید از رفتارهای کنترلگرانه مشاهده شده در خانواده یا اطرافیان. - ✳️
فقدان همدلی:
ناتوانی در درک احساسات و دیدگاههای طرف مقابل.

- ✳️
فشار اجتماعی:
فشارهای اجتماعی برای داشتن یک رابطه “کاملا مطلوب” و منطبق با انتظارات دیگران. - ✳️
مشکلات در تنظیم هیجانات:
ناتوانی در مدیریت و کنترل احساسات خود، به ویژه احساسات منفی مانند خشم و اضطراب.
شناخت این دلایل، اولین قدم برای تغییر این رفتار است. فرد نیازمند کنترل، باید با خودشناسی و کمک گرفتن از متخصص، ریشه این مشکل را پیدا کرده و برای رفع آن تلاش کند. تلاش برای درک ریشههای نیاز به کنترل، میتواند به بهبود روابط عاطفی و ایجاد یک زندگی شادتر و سالمتر کمک کند.
چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه احساس نیاز به کنترل دارند؟
1. ناامنی عمیق
احساس ناامنی یکی از ریشه های اصلی نیاز به کنترل در روابط است. فرد ناامن از صمیم قلب می ترسد که طرد شود، کافی نباشد یا دوست داشته نشود. به همین دلیل، سعی می کند با کنترل رفتار شریک عاطفی خود، از این اتفاقات جلوگیری کند. این ناامنی میتواند ناشی از تجربیات دوران کودکی، روابط گذشته یا حتی عزت نفس پایین باشد. وقتی فردی احساس امنیت درونی نداشته باشد، برای ایجاد حس امنیت به رفتارهای کنترلی متوسل می شود. این رفتارها منجر به فرسایش اعتماد در رابطه و دوری بیشتر طرفین از یکدیگر می شود. درک این ناامنی عمیق، اولین قدم برای تغییر این رفتارها است. به جای کنترل، فرد باید به دنبال راه هایی برای افزایش عزت نفس و احساس امنیت درونی خود باشد. مشاوره و روان درمانی میتواند در این زمینه بسیار موثر باشد.
2. ترس از دست دادن
ترس از دست دادن عشق و محبت شریک عاطفی، یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد رفتارهای کنترلی است.فردی که از صمیم قلب می ترسد معشوقش را از دست بدهد، ممکن است سعی کند با کنترل او، احتمال این اتفاق را کاهش دهد.این ترس میتواند ناشی از تجربه های تلخ جدایی در گذشته باشد.در ضمن، ممکن است فرد احساس کند لیاقت عشق و محبت را ندارد و به همین دلیل، مدام در حال تلاش برای حفظ آن است.این ترس اغلب منجر به حسادت های بی مورد و رفتارهای شکاکانه می شود.فرد باید یاد بگیرد که ترس از دست دادن، بخشی طبیعی از زندگی است و نمی توان با کنترل دیگران، از آن فرار کرد.
به جای کنترل، باید به تقویت رابطه و ایجاد اعتماد متقابل تمرکز کرد.
پذیرش این واقعیت که هیچ چیز در زندگی دائمی نیست، میتواند به کاهش این ترس کمک کند.
3. اعتماد به نفس پایین
عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی، یکی از مهمترین دلایل گرایش به رفتارهای کنترلی است.فردی که خود را دوست ندارد و به توانایی های خود باور ندارد، ممکن است برای جبران این کمبودها، سعی کند دیگران را کنترل کند.او ممکن است احساس کند که فقط با کنترل دیگران میتواند احساس قدرت و ارزشمندی کند.این افراد اغلب به شدت وابسته به تایید دیگران هستند و به همین دلیل، می ترسند که شریک عاطفی شان آنها را ترک کند.برای افزایش اعتماد به نفس، فرد باید به نقاط قوت خود توجه کند و سعی کند مهارت های جدیدی یاد بگیرد.
در ضمن، پذیرش خود و دوست داشتن خود با وجود نقص ها، گام مهمی در جهت افزایش عزت نفس است.
مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا ریشه های عزت نفس پایین خود را شناسایی و برای حل آنها تلاش کند.یادگیری مهارت های خود مراقبتی نیز در این زمینه بسیار موثر است.
4. الگوبرداری از روابط گذشته
گاهی اوقات، افراد رفتارهای کنترلی را از روابط گذشته خود یا از خانواده خود الگوبرداری می کنند. اگر فردی در کودکی شاهد بوده باشد که یکی از والدینش سعی در کنترل دیگری داشته است، ممکن است ناخودآگاه این رفتار را در روابط خود تکرار کند. در ضمن، اگر فرد در روابط گذشته خود مورد کنترل قرار گرفته باشد، ممکن است برای جلوگیری از تکرار این تجربه، خود به سمت کنترلگری روی آورد. آگاهی از این الگوهای رفتاری، اولین قدم برای تغییر آنها است. فرد باید به این نکته توجه کند که رفتارهای کنترلی، لزوما بهترین راه برای حل مشکلات نیستند. مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و برای تغییر آنها تلاش کند. یادگیری مهارت های ارتباطی موثر نیز در این زمینه بسیار مهم است. تمرین همدلی و درک دیدگاه دیگران، میتواند به کاهش رفتارهای کنترلی کمک کند.
5. احساس مالکیت
احساس مالکیت نسبت به شریک عاطفی، یکی دیگر از دلایل گرایش به رفتارهای کنترلی است. فردی که احساس می کند معشوقش دارایی او است، ممکن است سعی کند او را از هرگونه ارتباط با دیگران محدود کند. این احساس مالکیت میتواند ناشی از ناامنی، ترس از دست دادن یا عزت نفس پایین باشد. فرد باید به این نکته توجه کند که هیچ کس مالک دیگری نیست و هر فردی حق دارد آزادانه انتخاب کند و با دیگران ارتباط داشته باشد. ایجاد یک رابطه سالم و مبتنی بر اعتماد، مستلزم احترام به استقلال و آزادی طرف مقابل است. به جای کنترل، باید به تقویت رابطه و ایجاد صمیمیت بیشتر تمرکز کرد. تمرین همدلی و درک نیازهای طرف مقابل، میتواند به کاهش احساس مالکیت کمک کند. مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا ریشه های این احساس مالکیت را شناسایی و برای حل آنها تلاش کند.
6. ترس از خیانت
ترس از خیانت، یکی از قوی ترین محرک ها برای رفتارهای کنترلی است.فردی که در گذشته خیانت دیده است یا به طور کلی به وفاداری افراد شک دارد، ممکن است سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، از خیانت احتمالی جلوگیری کند.این ترس میتواند منجر به رفتارهای شکاکانه، بازرسی تلفن همراه و ایمیل ها و محدود کردن ارتباطات شریک عاطفی شود.در حالی که ترس از خیانت قابل درک است، رفتارهای کنترلی نه تنها این ترس را برطرف نمی کنند، بلکه اغلب منجر به تخریب رابطه می شوند.ایجاد اعتماد، کلید حل این مشکل است.فرد باید سعی کند با شریک عاطفی خود با صداقت و باز صحبت کند و به او فرصت دهد تا وفاداری خود را ثابت کند.
اگر ترس از خیانت بسیار شدید است، مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا با این ترس مقابله کند و به رابطه خود اعتماد بیشتری داشته باشد.
در ضمن، باید فرد به این نکته توجه کند که کنترل کردن دیگران، تضمینی برای وفاداری آنها نیست.وفاداری باید از روی میل و اراده باشد، نه از روی اجبار و ترس.
7. نیاز به قدرت و برتری
گاهی اوقات، نیاز به کنترل در روابط عاشقانه ناشی از نیاز عمیق به قدرت و برتری است.فردی که احساس می کند در زندگی خود قدرت کافی ندارد، ممکن است سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، این کمبود را جبران کند.این افراد اغلب به دنبال تسلط بر دیگران هستند و از اینکه حرفشان شنیده شود و دستوراتشان اجرا شود، لذت می برند.در حالی که داشتن قدرت در یک رابطه میتواند مثبت باشد (مثلا قدرت تصمیم گیری مشترک)، نیاز به کنترل و تسلط بر دیگران میتواند بسیار مخرب باشد.این رفتارها اغلب منجر به نارضایتی و خشم شریک عاطفی می شود و رابطه را از بین می برد.
فرد باید به دنبال راه های سالم تری برای ابراز قدرت و کنترل خود باشد.
مثلا میتواند در محیط کار یا در فعالیت های اجتماعی نقش رهبری را بر عهده بگیرد.در ضمن، یادگیری مهارت های همدلی و درک نیازهای دیگران میتواند به کاهش نیاز به کنترل کمک کند.مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا ریشه های این نیاز به قدرت را شناسایی و برای حل آنها تلاش کند.
8. عدم مهارت های ارتباطی
عدم مهارت های ارتباطی موثر، یکی دیگر از دلایل رایج برای رفتارهای کنترلی است.فردی که نمی داند چگونه نیازها و خواسته های خود را به طور واضح و محترمانه بیان کند، ممکن است برای رسیدن به هدف خود به کنترل و اجبار متوسل شود.این افراد اغلب به جای اینکه با شریک عاطفی خود صحبت کنند و به دنبال راه حل های مشترک باشند، سعی می کنند او را مجبور به انجام کاری کنند که خودشان می خواهند.یادگیری مهارت های ارتباطی، از جمله گوش دادن فعال، ابراز همدلی و بیان نیازها به طور واضح و محترمانه، میتواند به کاهش رفتارهای کنترلی کمک کند.
شرکت در کارگاه های آموزشی ارتباط موثر یا مشاوره با یک متخصص، میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
در ضمن، باید فرد به این نکته توجه کند که ارتباط موثر، یک خیابان دو طرفه است.او باید نه تنها به نیازهای خود توجه کند، بلکه به نیازهای شریک عاطفی خود نیز احترام بگذارد.تمرین صبر و حوصله و تلاش برای درک دیدگاه دیگران، میتواند به بهبود روابط کمک کند.به جای کنترل، باید به دنبال ایجاد یک فضای امن و صمیمی برای گفتگو و تبادل نظر بود.
9. کمال گرایی
کمال گرایی و تمایل به داشتن همه چیز به بهترین شکل ممکن، میتواند یکی از عوامل ایجاد رفتارهای کنترلی در روابط عاشقانه باشد.فردی که کمال گرا است، ممکن است سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، او را به فردی کاملا مطلوب تبدیل کند یا از هرگونه اشتباه و نقصی در رابطه جلوگیری کند.این افراد اغلب انتظارات بسیار بالایی از خود و دیگران دارند و به شدت از اشتباه کردن می ترسند.در حالی که داشتن اهداف بلندپروازانه میتواند مثبت باشد، کمال گرایی افراطی میتواند منجر به استرس، اضطراب و نارضایتی شود.فرد باید یاد بگیرد که هیچ کس کامل نیست و همه ما اشتباه می کنیم.
به جای اینکه سعی کند همه چیز را کنترل کند، باید به خود و دیگران اجازه دهد که اشتباه کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند.در ضمن، باید فرد به این نکته توجه کند که زیبایی در نقص ها وجود دارد و تلاش برای رسیدن به کمال، اغلب منجر به از دست دادن زیبایی های زندگی می شود.تمرین خود شفقت ورزی و مهربانی با خود، میتواند به کاهش کمال گرایی کمک کند.مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا الگوهای فکری ناسالم خود را شناسایی و برای تغییر آنها تلاش کند.
10. اختلالات شخصیتی
در برخی موارد، نیاز به کنترل در روابط عاشقانه میتواند ناشی از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) یا اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد.این اختلالات میتوانند باعث شوند که فرد به شدت به کنترل کردن دیگران نیاز داشته باشد و در صورت عدم موفقیت در این کار، دچار اضطراب و ناراحتی شدید شود.افراد مبتلا به OCPD معمولا بسیار منظم، دقیق و کمال گرا هستند و به شدت از تغییر و بی نظمی بیزارند.آنها ممکن است سعی کنند با کنترل شریک عاطفی خود، از هرگونه انحراف از برنامه های خود جلوگیری کنند.افراد مبتلا به BPD معمولا دارای روابط بسیار ناپایدار و پرتنش هستند و به شدت از طرد شدن می ترسند.
آنها ممکن است سعی کنند با کنترل شریک عاطفی خود، از ترک شدن جلوگیری کنند.
تشخیص و درمان این اختلالات نیازمند کمک تخصصی است.اگر فکر می کنید که ممکن است به یکی از این اختلالات مبتلا باشید، حتما با یک روانپزشک یا روانشناس مشورت کنید.درمان این اختلالات معمولا شامل روان درمانی و دارو درمانی است.با درمان مناسب، افراد مبتلا به این اختلالات میتوانند روابط سالم تر و رضایت بخش تری داشته باشند.
11. عدم تعریف مرزهای مشخص
وقتی در یک رابطه مرزهای مشخصی تعریف نشده باشد، این احتمال وجود دارد که یکی از طرفین برای کنترل طرف دیگر تلاش کند.مرزها به معنای تعیین حد و حدودی است که هر فرد در رابطه برای خود قائل است و به طرف مقابل اجازه تجاوز از آن را نمیدهد.اگر این مرزها مشخص نباشند، فرد کنترلگر ممکن است فکر کند که حق دارد در تمام جنبههای زندگی شریک عاطفیاش دخالت کند و تصمیم بگیرد.تعیین مرزها باید به صورت شفاف و محترمانه انجام شود.هر دو طرف باید در مورد نیازها و خواستههای خود صحبت کنند و به توافق برسند.
مرزها میتوانند در مورد مسائل مختلفی باشند، از جمله: حریم خصوصی، زمان شخصی، ارتباط با دوستان و خانواده، مسائل مالی و غیره.حفظ مرزها نیازمند قاطعیت و احترام متقابل است.هر دو طرف باید به مرزهای یکدیگر احترام بگذارند و از تجاوز به آنها خودداری کنند.اگر یکی از طرفین به طور مداوم از مرزهای طرف دیگر تجاوز کند، ممکن است لازم باشد رابطه را مورد بازبینی قرار داد.تعریف مرزها به ایجاد یک رابطه سالم و متعادل کمک میکند که در آن هر دو طرف احساس امنیت و احترام میکنند.
12. انتظارات غیر واقع بینانه
انتظارات غیر واقع بینانه از رابطه و شریک عاطفی، یکی دیگر از عواملی است که میتواند منجر به رفتارهای کنترلی شود.فردی که انتظارات بیش از حدی از رابطه دارد، ممکن است سعی کند با کنترل طرف مقابل، او را به فردی تبدیل کند که بتواند این انتظارات را برآورده کند.این انتظارات ممکن است شامل موارد مختلفی باشند، از جمله: اینکه شریک عاطفی همیشه در دسترس باشد، همیشه با او موافق باشد، تمام نیازهای او را برآورده کند و هیچ وقت اشتباه نکند.انتظارات غیر واقع بینانه نه تنها غیر قابل برآورده شدن هستند، بلکه میتوانند باعث ایجاد فشار روانی و نارضایتی در رابطه شوند.
فرد باید به این نکته توجه کند که شریک عاطفی او یک انسان است و دارای محدودیتها و نیازهای خاص خود است.
به جای اینکه سعی کند طرف مقابل را به فردی کاملا مطلوب تبدیل کند، باید او را همانطور که هست بپذیرد و دوست داشته باشد.واقع بینانه بودن در مورد رابطه و شریک عاطفی، به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک میکند.مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا انتظارات غیر واقع بینانه خود را شناسایی و تعدیل کند.
13. تاریخچه سوء استفاده
تجربه سوء استفاده در گذشته، چه در دوران کودکی و چه در روابط قبلی، میتواند فرد را مستعد رفتارهای کنترلی کند.فردی که مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ممکن است برای محافظت از خود در برابر سوء استفاده های احتمالی در آینده، سعی کند دیگران را کنترل کند.سوء استفاده میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله: سوء استفاده فیزیکی، سوء استفاده عاطفی، سوء استفاده جنسی و سوء استفاده مالی.تجربه سوء استفاده میتواند منجر به ایجاد آسیبهای روانی عمیقی شود، از جمله: ناامنی، ترس، اضطراب، افسردگی و کاهش عزت نفس.فردی که مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ممکن است احساس کند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارد و به همین دلیل، سعی کند با کنترل دیگران، این احساس را جبران کند.
بهبودی از سوء استفاده نیازمند کمک تخصصی است.
فرد باید با یک روانشناس یا روان درمانگر مجرب مشورت کند تا بتواند با آسیب های روانی ناشی از سوء استفاده مقابله کند.حمایت از جانب دوستان و خانواده نیز میتواند در این مسیر بسیار ارزشمند باشد.
14. وابستگی ناسالم
وابستگی ناسالم به شریک عاطفی، یکی دیگر از دلایل گرایش به رفتارهای کنترلی است.فردی که به شدت وابسته به طرف مقابل است، ممکن است برای جلوگیری از ترک شدن، سعی کند او را کنترل کند.وابستگی ناسالم به معنای این است که فرد احساس میکند برای خوشبختی و احساس امنیت به شریک عاطفی خود نیاز دارد و بدون او نمیتواند زندگی کند.این افراد اغلب به شدت از تنهایی میترسند و به همین دلیل، سعی میکنند همیشه در کنار شریک عاطفی خود باشند و او را از هرگونه ارتباط با دیگران محدود کنند.ایجاد استقلال عاطفی و داشتن یک زندگی مستقل از رابطه، کلید رهایی از وابستگی ناسالم است.
فرد باید به دنبال علایق و سرگرمیهای خود باشد و سعی کند روابط خود را با دوستان و خانواده تقویت کند.
مشاوره و روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا ریشه های وابستگی ناسالم خود را شناسایی و برای حل آنها تلاش کند.
15. تجربیات منفی در کودکی
تجربیات منفی در کودکی، از جمله بیتوجهی، سوء استفاده، طرد شدن یا شاهد خشونت خانوادگی بودن، میتوانند تاثیر عمیقی بر روابط بزرگسالی فرد داشته باشند و او را مستعد رفتارهای کنترلی کنند.این تجربیات میتوانند باعث ایجاد ناامنی، ترس، اضطراب و کاهش عزت نفس شوند.فردی که در کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفته است، ممکن است در بزرگسالی احساس کند که لایق عشق و محبت نیست و به همین دلیل، سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، از ترک شدن جلوگیری کند.فردی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ممکن است در بزرگسالی به دیگران اعتماد نکند و به همین دلیل، سعی کند با کنترل آنها، از خود محافظت کند.
بهبود از تجربیات منفی در کودکی نیازمند کمک تخصصی است.
فرد باید با یک روانشناس یا روان درمانگر مجرب مشورت کند تا بتواند با آسیب های روانی ناشی از این تجربیات مقابله کند.حمایت از جانب دوستان و خانواده نیز میتواند در این مسیر بسیار ارزشمند باشد.با گذشت زمان و با تلاش و کمک متخصصان، میتوانید از تاثیرات منفی این تجربیات رها شوید و روابط سالمتری داشته باشید.
16. فشارهای اجتماعی
فشارهای اجتماعی، از جمله انتظارات فرهنگی و خانوادگی، میتوانند فرد را تحت فشار قرار دهند تا رفتارهای کنترلی را در روابط عاشقانه خود نشان دهد.مثلا در برخی فرهنگها، مردان تشویق میشوند تا بر زنان مسلط باشند و تصمیمهای مهم زندگی را برای آنها بگیرند.این نوع انتظارات میتوانند فرد را ترغیب کنند تا برای کنترل شریک عاطفی خود تلاش کند.
در ضمن، فشارهای خانوادگی میتوانند فرد را تحت فشار قرار دهند تا با فرد خاصی ازدواج کند یا سبک زندگی خاصی را انتخاب کند.این نوع فشارها میتوانند باعث ایجاد نارضایتی و خشم در رابطه شوند و فرد را ترغیب کنند تا با کنترل طرف مقابل، از بروز مشکلات جلوگیری کند.
باید به این نوع فشارها آگاه باشید و سعی کنید تصمیمهای خود را بر اساس ارزشها و نیازهای شخصی خود بگیرید، نه بر اساس انتظارات دیگران.گفتگو با شریک عاطفی خود در مورد این فشارها و تلاش برای یافتن راه حلهای مشترک، میتواند به حفظ سلامت رابطه کمک کند.در صورت نیاز، میتوانید از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید تا بتوانید با این فشارها به طور موثرتری مقابله کنید.ایجاد یک رابطه سالم و شاد، نیازمند احترام متقابل، صداقت و آزادی است.
17. عدم وجود سرگرمی و علایق شخصی
فردی که سرگرمی و علایق شخصی ندارد، ممکن است تمام وقت و انرژی خود را صرف شریک عاطفی خود کند و به همین دلیل، به شدت وابسته به او شود.این وابستگی میتواند باعث ایجاد رفتارهای کنترلی شود، زیرا فرد میترسد که بدون شریک عاطفی خود تنها و بیمعنی شود.داشتن سرگرمی و علایق شخصی به فرد کمک میکند تا احساس هویت و استقلال کند و از زندگی خود لذت ببرد.این امر میتواند به کاهش وابستگی به شریک عاطفی و کاهش رفتارهای کنترلی کمک کند.تلاش کنید تا سرگرمیها و علایقی را پیدا کنید که از آنها لذت میبرید.
این میتواند شامل ورزش، هنر، موسیقی، مطالعه، سفر یا هر چیز دیگری باشد که به شما احساس شادی و رضایت میدهد.
با داشتن سرگرمی و علایق شخصی، میتوانید به یک فرد کاملتر و جذابتر تبدیل شوید و روابط سالمتری داشته باشید.به خودتان اجازه دهید که کشف کنید چه چیزهایی شما را خوشحال میکند و از آنها لذت ببرید.
18. کمبود صمیمیت عاطفی
کمبود صمیمیت عاطفی در رابطه میتواند یکی از دلایل رفتارهای کنترلی باشد.وقتی صمیمیت عاطفی وجود ندارد، افراد احساس ناامنی و دوری میکنند و ممکن است برای پر کردن این خلاء، سعی کنند با کنترل طرف مقابل، احساس نزدیکی بیشتری ایجاد کنند.صمیمیت عاطفی به معنای توانایی به اشتراک گذاشتن احساسات، افکار و ترسها با شریک عاطفی است و احساس پذیرفته شدن و درک شدن را تجربه کردن.وقتی این نوع صمیمیت وجود ندارد، افراد ممکن است احساس تنهایی و انزوا کنند.تلاش برای ایجاد صمیمیت عاطفی، نیازمند صداقت، آسیبپذیری و تمایل به گوش دادن و درک طرف مقابل است.
گفتگو در مورد احساسات خود، حتی اگر سخت باشد، میتواند به ایجاد صمیمیت عاطفی کمک کند.
در ضمن، تلاش برای درک دیدگاه شریک عاطفی و نشان دادن همدلی و حمایت، میتواند به تقویت صمیمیت عاطفی کمک کند.به جای کنترل، سعی کنید با شریک عاطفی خود ارتباط عمیقتری برقرار کنید و احساسات خود را با او به اشتراک بگذارید.ایجاد صمیمیت عاطفی، به ایجاد یک رابطه قوی و پایدار کمک میکند.
19. ناتوانی در مدیریت خشم
ناتوانی در مدیریت خشم میتواند یکی از دلایل اصلی رفتارهای کنترلی در روابط عاشقانه باشد.فردی که نمیتواند خشم خود را به طور سالم مدیریت کند، ممکن است به جای ابراز احساسات خود به شکل مناسب، سعی کند با کنترل طرف مقابل، از بروز موقعیتهایی که او را عصبانی میکند، جلوگیری کند.این کنترل میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود، از جمله: انتقاد مداوم، تحقیر، تهدید، سکوت و یا حتی خشونت فیزیکی.یادگیری مهارتهای مدیریت خشم، از جمله: شناسایی محرکهای خشم، تکنیکهای آرامسازی و روشهای سالم برای ابراز خشم، میتواند به کاهش رفتارهای کنترلی کمک کند.
شرکت در کلاسهای مدیریت خشم یا مشاوره با یک متخصص، میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
به جای کنترل، سعی کنید خشم خود را به طور سالم ابراز کنید و با شریک عاطفی خود در مورد مشکلاتی که باعث عصبانیت شما میشوند، صحبت کنید.با یادگیری مهارتهای مدیریت خشم، میتوانید روابط سالمتر و شادتری داشته باشید.






